کنارم که نیستی همه چی سرابِ پر از بغض دنیام نفسهام عذابِ تو حبسِ سکوتم پر از هق هق درد ببین درد دوریت با این دل چه ها کرد کنارم که نیستی پر از اشکِ چشمام همون حس تلخی که هیچ وقت نمی خوام یه کابوسِ لحظم بدون حضورت شده خون رگهام همه ی وجودت منِ تشنه آخر از عشقت می میرم تو باشی با عشق تو آروم می گیرم تو هستی که قلبم پر از عشق و شورِ بدون تو نبض از دلم خیلی دورِ کنار تو بودن یه حس دوبارس مثِ لحظه هایی که غرق ترانس کنارم بمون تا نفس باورم شه تو آغوش تو بودن می خوام باورم شه