در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانی ها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن ، شعراست محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی ازبوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوه ها در کنج خانه
شب یلدا ، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه
دل اگر تنها است .. دل اگر غمگین است ...تو چرا غمگینی ؟؟
مگر این دل .. دل توست ؟؟
من اگر شادانم .. من اگر خندانم .. همه از بودن توست ...
تو که در قلب منی .. لحظه لحظه با منی ...
بودنت بودن من .. رفتنت رفتن من ..
من و تو گمشده در دشت غمیم ...
در نگاه من و تو ‚ دشت غم . دریاییست !!
با تو بودن زیباست .. همچو پرواز پرستو در باد ..
همچو شبنم که در آغوش گل است ..
آسمان همچو نگاهت آبی است ..
که من از آبی آن خرسندم .. و در آن آبی نیلی ‚ آزاد ..
آسمانم ..... آرزویم دیدن لبخند یست !!
که به مانند گلی ساده و زیباست هنوز .