هوا سرد است

من از عشق لبریزم

چنان گرمم

چنان با یاد تو در خویش سرگرمم

که رفت روزها و لحظه ها از خاطرم

رفته است

هوا سرد است

اما من به شور و شوق دلگرمم

چه فرقی می کند فصل بهاران یا زمستان است؟

تو را هر شب درون خواب میبینم

تمام دسته های نرگس دی ماه را در راه می چینم

و وقتی از میان کوچه میایی

و وقتی قامتت را در زلال اشک میبینم

به خود ارام می گویم: دوباره خواب میبینم

دوباره وعده ی دیدارمان در خواب باشد

بیا

من دسته های نرگس دی ماه را در راه می چینم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد