آغاز غزل کنار من باش!
تا آخر راه، یار من باش!
در دود و دم هوای تهران
باغ و بر من، بهار من باش!
ای چشم تو جشنواره ی رنگ!
آیینه ی بی غبار من باش!
ای نیمه ی نوجوانی من!
معشوقه ی تازه کار من باش!
تکرار هجای عشق شیرین!
آرامش آبشار من باش!
من قافیه باختم دوباره
بی قافیه رازدار من باش!
موسیقی دل نواز شعری!
آوای خوش سه تار من باش!
در خش خش رقص شاخه و باد
گنجشکک شاخسار من باش!
در این غزل بدون تصویر
تو نقش من و نگار من باش!
من حاضر بی قراری تو
تو غایب بی قرار من باش!
گفتی که غزل بگو و گفتم
حالا تو غزال وار من باش!