تو بیش از تمام آدم ها به حرف هایت شبیهی!

وقتی شادی

چشمانت شادند

صدایت شادست

لبانت نیز...

تو بیش از همه شبیه قلبت هستی

دلم که برایت تنگ می شود به ماه نگاه می کنم

نمی دانی چقدر سر به هوا شدم!

مست مستم

هر طرف که نگاه می کنم 

عشق است و صمیمیت

و من بی تو به تماشا نشسته ام

مستی و حال و هوای بودن با تو

ایمانی می شود به بزرگی عشق

تا اقرار کنم به عاشق بودن

و احساسم خطی می شود 

تا برایت بنویسم 

دوستت دارم

عشقم تو را کم دارم

می دانم می خوانی و لبخند می زنی..

عاشق که باشی

دو بال کوچک طلایی روی شانه هایت رشد می کند

 

معشوقت را که ببینی

هر چند دور،هر چند اندک

 

کم کم پرواز می کنی

اوج می گیری

رو به شادی،رو به خوشبختی!

 

من،

بال های کوچک طلاییم را دوست دارم

من دوستت دارم...

موهایم را شانه می زنم

سنجاق آبی کوچکم را

روی گیسوانم می نشانم با عشق!

لباس آراسته می پوشم

کمی هم از عطر مورد علاقه ات می زنم

با یک آرایش ملایم 

صورت رنگ پریده ام را می آرایم 

که عمق دلتنگیم را نفهمی

می نشینم و به تو فکر می کنم

حتی در خیال هم برایم مقدسی...

قلب آدم ها محل رشد و پرورش عشق آن هاست

عشق های ماندگار...

عشق تو در قلب من آنقدر رشد کرده که لبریز شده

رخنه کرده تا مغز استخوانم

تا تمام سلول ها...

اینگونه است که فراموش نخواهی شد

جاویدان می مانی

با من دفن خواهی شد

و در دنیایی دیگر إحیا می شوی

و من دوباره عاشقت می شوم.