روزی حوالی غروب،

نامه ای می نویسم اینگونه:

سلام  بی هیچ مقدمه ای،

چشمانم تشنه اند

و زبانم به جمله ی دوستت دارم خشکیده،

جرعه ای از طعم بوسه هایت،عطش دارد

نامه ام را بی هیچ خداحافظی یا به امید دیداری،

برایت با صدای بلند شعر خواهم کرد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد