قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم

فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم

.

فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر

روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!

.

حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است

قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!

.

من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم

که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم

.

امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم

نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم

.

گر تفنگی برسانند به من، نامردم

تا سحر مغز خودم را متلاشی نکنم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد