اسمت میان وزن غزل جا نمی شود

وزنی به وزن اسم تو پیدا نمی شود


هر کار می کنم که بگنجی میان شعر

مفعول و فاعلات و فعل، ها! نمی شود


ما عشق را به مسلخ یک واژه برده ایم

دریا میان کوزه ولی جا نمی شود


هرگز کسی شبیه من عاشق نبوده است

دیگر کسی شبیه تو زیبا نمی شود


باید دوباره گریه کنم بعد سالها

این بغض با سکوت مداوا نمی شود


دیگر بریده ام از بس نبوده ای

از بس که جمله ساخته ام با "نمی شود"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد