من و این خانه و این سقف شکسته ، تو و عشق
منم و فاصله و این تن ِ خسته ، تو و عشق
« باد مى آید و این اول ِ ویران شدن است »*
منم و باز در این باد نشسته ، تو و عشق
فکر کردم در ِ قلب تو به رویم باز است
منم و دلهره پشتِ در ِ بسته ، تو و عشق
پهلوانى که به بازوى قوى نیست ... ببین !
منم و حسرت و زنجیر گسسته ، تو و عشق
بهترین داشته ام از همه عالم غم توست
منم و یاد تو و از همه رسته ، تو و عشق
تو چنان باغ ِ گلى تازه ...وَ شب ها در خواب ،
منم و اینهمه گل دسته به دسته ، تو و عشق
بى گمان سخت ترین مرحله تنهایى بود
منم و بى تو از این مرحله جسته ، تو و عشق