بوسیدن تو اگرچه خیال محال است، اما من این خیال را دوست دارم آغوش تو چیزی جز ضربان نامنظم قلب ندارد میدانم اما من همین بی نظمی را دوست دارم لمس گونه های تو با پشت دست آرزوست ولی من همین آرزوهای به حقیقت ننشسته را دوست دارم بوییدن موهای تو در یک نیمه شب پاییز ، رویاست اما من همین رویاها را دوست دارم تو محالترین واژه ی ممکن بودی ، و من همین محال ها را دوست دارم پس خودت را از دست شعرهایم پنهان مکن من تورا با تمام این ،محال ها، هم خواهم نوشت..