فکر می کنم شیشه ام
عاقبت رها می شوم و می شکنم
نگران دست های توام
هر بار که زمین می خورم!
دیوانه ام
می ترسم سرانجام
مثل کسی که پاورچین پاورچین
از شکسته های چیزی دور می شود
از من بگریزی!