به راه دیگری رفته ای
از من دور شده ای
هی مرد
هنوز جادوی یک زن را ندیده ای
به سنگ سوگند
به جگر پاره پاره ام
به چشمان اشک ریخته ام
چنان راهت را به سمت خودم بکشم
چنان زمان را متوقف کنم
که هیچ زمانی چنین سِحری ندیده باشند
هی مرد
بازخواهی گشت
وعاشق خواهی شد
وبه من ایمان خواهی آورد
زیرا که جادوی من حکم اعجاز دارد