چشمان پربار هیچکس
نمی تواند مرا
بیشتر از شما بشناسد
چشمان تو که در آنها
به خواب می رویم
هر دوی آنها
قلمرو مردانه ام را
دچار افسونی کرده اند
بزرگتر از شبهای زمینی
چشمان تو
جایی که در آن
سیاحت می کنم
به مسیری جدا شده از زمین
هدایتم می کنند
در چشمانت
که خلوت بی انتهایمان را
نشان می دهند
بیشتر از آنچه باور دارند
نیست
هیچکس نمی تواند مرا
بیشتر از تو
بشناسد