مرا
به یک دیدار دعوت کن،
به دور از شلوغیهای شهر
کنار خاطرات همان جادهی تاریک...
نه شاخه گلی میخواهم
نه قهوهای که از بیحواسیم سرد شود،
مرا به صرف گرفتن دستانت
به صرف لحظهای خیره شدن
مرا به صرف چند لحظه همنشینیت
دعوت کن...
دلتنگی
نه بهانه میخواهد
نه زمان و مکان،
دلتنگی
یک « تو » میخواهد
که بیایی
و با صدایت
حال مرا خوب کنی...
مرا به یک دیدار دعوت کن
با بهانه یا بی بهانه،
سخت دلتنگم...!