آن لحظه که قلبم می‌ایستد
به تو فکر می‌‌کنم
به لحظه‌ای که خبردار می‌‌شوی
حلقه‌های اشک در چشمانت
دستی‌ که بر سینه ات می‌‌فشاری
سری که بر شانه ی معشوقت می‌گذاری
چشمانم را می‌‌بندم
به چشمانِ تو فکر می‌‌کنم

چشمانت را می‌‌بندی
به آخرین بار
به آخرین نگاهِ من فکر می‌‌کنی‌
برای آخرین بار صدایت می‌‌زنم
میدانم
فرسنگ‌ها دور از من
سرت را بر می‌گردانی
می‌ ایستی
و یک دقیقه سکوت
به احترام قلبی که بخاطرت می‌ایستد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد