تو را زن میخواهم،
آنگونه که هستی
تو را چون زنانی میخواهم در تابلویهای جاودانه چون دوشیزگان نقش شده بر سقف کلیساها که تن در مهتاب میشویند تو را زنانه میخواهم
تا درختان سبز شوند،
ابرهای پر باران به هم آیند،