وقتی که باشی دوست دارم رنج ها را هم

رنج تو می ریزد به پایم گنج ها را هم

آن قدر دنیا را گرفتار تب ات کردی

در اشتباه انداختی تب سنج ها را هم

تغییر را هر جا که باشی می توان حس کرد

با خنده شیرین می کنی نارنج ها را هم

من مُهره یِ مار تو را دیدم که هم کیشم

مات شکوه ات کرده ای شطرنج ها را هم

در منطق محض عددها دستِ دل بُردی

وارونه کردی با محبـّت، پنج ها را هم

بی قید و بند قافیه بگذار بنویسم:

از زندگی چیزی بغیر از تو نمی خواهم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد