و من دوباره به دنیا سلام می گویم
به آفتاب و به دریا سلام می گویم
دلم چو حجّت سرخ بهار پیش شماست
به مهرِ آن گل مینا سلام می گویم
بهارتر ز بهارم میان چلّه ی دی
به غنچه غنچه، تمنّا سلام می گویم
به احترام نگاه هنوز شفّافت
به صبح آینه پالا سلام می گویم
غبار پشتِ خم سفله گان بیفشاندم
به آن بلند و مبرّا سلام می گویم
ز چشم نحس پذیرا امید خیرم نیست
به چشم نغزپذیرا سلام می گویم
به کلک عیب، ره کلک غیب نتوان بست
به دست یاری بالا سلام می گویم
بپرس ترجمه ی عشق را ز کفترها
به مسجد و به کلیسا سلام می گویم
دو صد علیک تو آمد به یک سلام از من
به لطف های تعالی سلام می گویم
به شادبادِ تو ای وحی جاودانی عشق
به زندگی و به فردا سلام می گویم