بی من آنجا، غافل ازمن، غافل از این انتظار
بی تو اینجا، بیقرارم، بیقرارِ بیقرار!

تا بیایی، با همه احوال پرسی میکنم
تا نگویند اهل کوچه، آمدم اینجا چکار

ریشه در تنهایی ام دارد، نه در تن خواهی ام !
درک من سخت است با این مردم ناسازگار

دیرکردی یا زمان ازدست من خارج شده ست؟!
دیر کردی مطمئناً، من که روزی چندبار…

ازخدا پنهان نبوده، از تو پنهان میشوم
از تو که هرقدر هم پنهان شوی باز آشکار…

دوستت دارم غریبه همچنان بافاصله
دوستت دارم، نمیدانم چرا دیوانه وار…

باغت آباد است، حق داری که چادرسرکنی
سیب صورت، چشم خرما، گونه حلوا، لب انار

ناخوشی، شاید برایت استراحت داده اند
وای یعنی ناخوشی امروز؟! یاپروردگار!

ناخوشم، گیجم، غمینم، خسته ام، مات ام، ببین
با نبودت هربلایی بود، آوردی به بار!

هی غریبه! میروم امان میدانی چقدر
بی تواینجا بی قرارم، بی قرارِ بی قرار…

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد