طاووس تیر خورده ی من غافلی هنوز !؟
دنبال دانه های اسیر گِلی هنوز !؟

باغ تو را به نام کلاغی سند زدند
از خواب برنخیز که بی حاصلی هنوز !

دنیا کنار آمده با مرگ رنگ ها
درگیر  راه حل همان مشکلی هنوز!؟

از حال من نپرس که دیوانه تر شدم
از حال و روز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز!؟

این ماه هم تمام شد اما هلال نه …
در چشم های مه زده ام کاملی هنوز

با تخته پاره ها به توافق رسیده ام
من جزر و مدم و تو همان ساحلی هنوز

من ماضی بعیدم و گم بین جمله هات
اما تو در مضارع من فاعلی هنوز

بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم
آسوده تر بخواب ! عزیز دلی هنوز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد