از تو زاده شدم
وقتی مرا با نام کوچکم خواندی
آن گونه که هیچ آدمیزاده ای دیگری را صدا نکرد
مثل بودنت عزیز
مثل نامت خوشبخت
مثل یافتنت در بهار
واقعه سرخی در حوالی من برپاست
ای که همیشه خنده هایت را
با نفس های خودم اشتباه می گیرم
تو را به همین بوی بارانی که می دهی سوگند
این دلخوشی های ساده‌ی کوچک را از من نگیر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد