احساسات برهنه
سپاهی از شعرهایم
پنجره
دهن کجی میکنند

خودم را از تو بیرون میکشم
کلمات را تن میکنم
سقوط میکنم
کنار چشم هایم
تنهایی من گم میشود زیرِ خروار خروار آب
ماهی ها بیدار میشوند
میرقصند
دف میزنند

رشتهٔ خیالت از دستم رفت

دوباره از نو

تنهایی
مرا سمت خیالت پرت میکند

زمان
سپاهی از شعرهایم
آینه
مرا لمس میکنند
چِقدر پیر شده ام …

تنهایی مرا سمت خیالت پرت میکند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد