شاید اینبار سکوتم "رفتنی" باشد
شاید بازهم چشمانت "ماندنم" باشد
دیوار فریاد بزند از حماقتم
اما بازهم آغوشت امنترین باشد
برقصی و گریه شوی وسط دفترم
که نکند این آخرین شعرم باشد
میدانستی و میدانستم که اشتباست
مورچه نمیتواند عاشق چشم کلاغ باشد
هزار سیگارم که لِه شود در لیوان
فقط لبهایت میتواند آخرین بهارم باشد
میدانستم و میدانستی،تنهایم و تنهایی
خانهای نداری جز اینکه دلم باشد
یک سایه دنبالهدار کابوس ماند برایم
که تمامش فدای یک خاطرهمان باشد
گفتی هیچوقت خداحافظی نمیکنم
که مبادا جداییمان واقعی باشد