غزل رسید به تو ، واژه ها بلند شدند

و از زلالی چشم تو بهره مند شدند

به سوی روح تو معنا گریخت چون اهو

شکارچی شدم و بیت ها کمند شدند

دو گوشواره شدند و به گوشت افتادند

به دور دست تو پیجیده، دستبند شدند

مداد و کاغذ و میز و اتاق رقصیدند

و گرم شادی و شور  و بگو مگو شدند

نخند! قصه ی تشخیص و استعاره جداست

قسم به تو -به خدا *عاشقت شدند " شدند

بیا و رونق این محفل صمیمی باش

که از حضور تو این جمع سر بلند شدند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد