موج می زند وقار از چشمت
ایه ایه بهار از چشمت
به من بی قرار کن نظری
من چشم انتظار از چشمت
به خزان دلم نگاهی کن
تا شود نو بهار از چشمت
باختن بردن است می بازم
هر نظر صد قمار از چشمت
بی قرار و مدار دل بردی
از من بی قرار از چشمت
اشک نه این زلال روح تو بود
می چکد اعتبار از چشمت
شعر من این شکسته بسته ی سست
می برد اعتبار از چشمت