وقتی می مانی و میبخشی

فکر میکنند 

رفتن را بلد نیستی

باید به ادم ها

از دست دادن را متذکر شد

ادم ها همیشه نمی مانند 

یک حا در را باز می کنند 

و برای همیشه

می روند

حسین عاملی

نهنگی دید مرگش را، ولی دل را به ساحل زد

من از پایان خود آگاهم اما دوستت دارم

این روزها ادم ها

محتاج یک روی خوش اند

یک خدا قوت

یک لبخند

که خستگی تنهائیشان در برود

محتاج یک رفت و آمدند 

یک عطر ماندگار

یک دست که گرد انتظارشان را بتکاند

محتاج یک زنگ تلفن اند

یک کجایی؟

یک دلم برایت تنگ شده

یک مراقب خودت باش

یک

این روزها

چقدر ادم ها فقیرند!

شاملو

دل های ما که به هم نزدیک باشد دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم!

دور باش اما نزدیک! من از نزدیک بودنهای دور میترسم!

ایلهان برک ترجمه از سیامک تقی زاده

انسان هایی  بودیم 

که به پاک کردن 

عادت داشتیم

ابتدا اشک هایمان را

پاک کردیم

سپس یکدیگر را.....