به دلم عشق کسی نیست ،،،،، خیالت راحت
جای هر خار و خسی نیست،،، خیالت راحت

تو مرا هچو خدایی ، ،،،،،،خیالت راحت
مظهر لطف و صفایی ،،،،، خیالت راحت

لب من ذکر تو گوید ، ،،،،،،،خیالت راحت
مستی از جام تو جوید ،، ،،خیالت راحت
تو شدی قبله و دینم ، ،،،خیالت راحت
صورتت ماه زمینم ،،،،،، خیالت راحت

من شدم عاشق رویت،،،، خیالت راحت
شب نشین سر کویت،،،،،خیالت راحت

تو مرا عمر گرانی ،،،،،، خیالت راحت
یا که نه،،کل جهانی،،،،،خیالت راحت
منم از عشق تو سرشار ،،، خیالت راحت
به دلم عشق تو بسیار،،، ، خیالت راحت

تویی آنکس که بجویم ،،، خیالت راحت
عاشقم ،،،،،باز بگویم ، ،،،،،خیالت راحت



فکر میکردم در آغوشش بگیرم بهتر است
بعدها دیدم در آغوشش بمیرم بهتر است

گرم آغوشش شدم ،دست و دلش لرزید و گفت:
شاید از دستت دلم را پس بگیرم بهتر است

از قفس، هرکس رهایت می کند، عاشقتر است
این که من با آن که آزادم، اسیرم، بهتر است

عشق من ! این روزهــا آزادگان زندانی اند
زندگی، بی عشق ، زندان است ، گیرم بهتر است !

عشق من ! ای کاش بودی ،عشق من ای کاش بود
زندگی،این طور اگر باشد،بمیـــرم بهتر است

هر کجا باشی ، در آنجا ، یار..! می نازم به تو
بی شماران عاشقم . . . هر بار می نازم به تو

دلربایی می کنی هر لحظه با خوب و بدت
حرف من این است ای دلدار می نازم به تو

قسمت شیرین من فرهاد چشمان تو شد
شاکرم بر درگه دادار...می نازم به تو

«مستم از رؤیای مِیگونت به هردم در خیال»
مانده دل، آری، دراین افکـار، می‌نازم به تــو

روزهایم در زلال چشم تو شب می شود
من اگر خوابم ،اگر بیدار می نازم به تو

شهریارم . . ! خانه ای آباد در قلبم بساز
بر سرم هم گر شوی آوار می نازم به تو؟

دلی که پیش تو ره یافت

باز پس نرود 

هوا گرفته ی عشق

از پی هوس نرود 

به بوی زلف تو دم می زنم 

در این شب تار 

وگرنه چون سحرم

بی تو 

یک نفس نرود.

شبی عشق رخت سودای من بود.....
جهانی محشر از غوغای من بود.....

شبی بود و تو بودی و شرابی ....
فغان و درد و غم گویای من بود....

شرابی بود و جامی پر می ناب ....
دل دیوانه هم پروای من بود....

کز آ ن شورو هیاهوی دل من ....
یکی را زان میان همتای من بود....

ز شوق عشق چشمان تو هردم...
فروغی اشک بر سیمای من بود.....

وفای " اشک چشمم"  را بنازم....
 که از شب تا سحر همپای من بود....

شبی که عاشقانه باختم دل.....
یکی از بهترین شبهای من بود..