من از غل و زنجیر میترسم
از آه بی تاثیر میترسم
از اتفاق ظاهرا ساده
از اتفاقی که نیفتاده
میخندم و از خنده میترسم
هر روز از آینده میترسم
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
خنجر واسه ی این سینه کافی نیست
عاشق کشی رسم تلافی نیست
ای چشم ، از دیدن خلاصم کن
از چشم پوشیدن خلاصم کن
اینقد گیجم که نمیدونم
باید تو رو از چی بترسونم
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
نشد با شاخه ها، بغل کنم تو رو
نشد نشد نشد، برو برو برو
اراده داشتم، بدون کاشتن
که عادتت بدم به ریشه داشتن
که عادتت بدم یه گوشه بند شی
به مبتلا شدن علاقمند شی
نشد که از دلم، جدا کنم تو رو
نشد نشد گلم، برو برو برو
نشد که بی دهن صدا کنم تو رو
تمام حرف من، برو برو برو
قدیما هر گلی شناسنامه داشت
تموم می شد و بازم ادامه داشت
تو شیشه گلاب، تو شعر شاعرا
تو گل فروشیا، تو جیب عابرا
همون کسا که از، تو باغچه چیدنت
توی خیالشون ادامه میدنت
نشد که از دلم جدا کنم تو رو
نشد نشد گلم، برو برو برو
نشد که بی دهن، صدا کنم تو رو
تمام حرف من، برو برو برو
تو داری از خودت، فرار می کنی
داری با ریشه هات چی کار می کنی؟
برو برو ولی، به رسم یادگار
شناسنامتو تو خونه جا بذار
برو برو ولی، به رسم یادگار
شناسنامتو تو خونه جا بذار
گفته بودم بی تو می میرم ولی این بار ، نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار ، نه
هـــرچه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطیوار ، نه
تا که پا بندت شَوَم از خویش می رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سر بار ، نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار ، نه
گه مرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار ، نه
آسمان را ابر فراگرفت و دنیا سرد شد
من چگونه زیر خاک و سنگ در درون قبر دلخوش باشم ؟
می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
می کنی گاهی فراموشم ولی انکار ، نه
سخت می گیری به من با اینهمه از دست تو
می شوم دلگیر شاید نازنین، بیزار نه
گه مرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار ، نه
داد و بیداد ، من تک و تنها ماندم
مگر قیامت فرا رسد تا بارِ دیگر کنار یکدیگر بنشینیم
میون این همه سرگردونی
دل من گرفته ماه پیشونی
بیا باز دوباره بی تابم کن
منو تو رنگ چشات خوابم کن
نگو قصه اخرش مرگِ منه
داره چشمات منو اتیش میزنه
نگو از تلخی دنیا سیرم
نگو میرم نگو که میمیرم
ای گل بهارم
دشت لاله زارم
قلب داغدارم
سنگ بی مزارم
درد موندگارم
روز ناگوارم
زخم بی شمارم
زهر روزگارم
خنده هامو با تو از نو ساختم
باز به حرفای تو دل می باختم
میون این همه سرگردونی
اومدم تو قلب تو مهمونی
بیستون قلبمو می کندم
شکل خنده هات شدم میخندم
چشات از صد تا غزل بهتر شد
خنده هات غنچه ولی پرپر شد
ی گل بهارم
دشت لاله زارم
قلب داغدارم
سنگ بی مزارم
درد موندگارم
روز ناگوارم
زخم بی شمارم