خود تاریک‌اند
شب‌هایی که
احساس تنهایی به سراغ آدم می‌آید
تاریک‌تر
دیشب
از همه‌ی شب‌ها
تاریک‌تر شده بود
گفته بودی می‌آیم
از این می‌آیم
چوب‌های کبریتی ساخته بودم
گذاشته بودم در قلب‌ام
در شب تاریک‌ام آن‌قدر
از این می‌آیم‌ها گیراندم
که قوطی‌ام خالی شد
حالا
یک شب دیگر در پیش است
با قوطی کبریتی
که چوب امیدی در آن نیست
نمی‌آیی اما
دوباره قرار می‌آیم بگذار
تا آن را
در قوطی خالی‌ام بگذارم
شب تاریک در پیش است و
احساس تنهایی
که به سراغ‌ام می‌آید
تاریک‌تر می‌شود

منیر مؤمن شاعر بلوچستان پاکستان
مترجم : محمدعلی گله‌بچه و سمیه نازدم



‏━━━━━━━━━━━

میان شعرهایم واژه‌ی خورشید کم دارم

‌و شاید علتش این است اینجا دید کم دارم


برایت قصّه‌ای می‌گویم از لیلا، ولی افسوس

در این جنگل فقط از نسل مجنون بید کم دارم


نخی برداشتم تا گردن‌آویزی به هم بافم

ولی افسوس خواهم خورد؛ مروارید کم دارم


"صراط المستقیمِ" گیسوانت را به من بنْما

که من در عشق حتّی، مرجع تقلید کم دارم


مخواه امسال مثل پیش‌ترها شادمان باشم

که من امسال در تقویم هجری، عید کم دارم...

‏━━━━━━━━━━━

❏ #علیرضا_بدیع





‏━━━━━━━━━━━
میان شعرهایم واژه‌ی خورشید کم دارم
‌و شاید علتش این است اینجا دید کم دارم

برایت قصّه‌ای می‌گویم از لیلا، ولی افسوس
در این جنگل فقط از نسل مجنون بید کم دارم

نخی برداشتم تا گردن‌آویزی به هم بافم
ولی افسوس خواهم خورد؛ مروارید کم دارم

"صراط المستقیمِ" گیسوانت را به من بنْما
که من در عشق حتّی، مرجع تقلید کم دارم

مخواه امسال مثل پیش‌ترها شادمان باشم
که من امسال در تقویم هجری، عید کم دارم...



‏━━━━━━━━━━━
میان شعرهایم واژه‌ی خورشید کم دارم
‌و شاید علتش این است اینجا دید کم دارم

برایت قصّه‌ای می‌گویم از لیلا، ولی افسوس
در این جنگل فقط از نسل مجنون بید کم دارم

نخی برداشتم تا گردن‌آویزی به هم بافم
ولی افسوس خواهم خورد؛ مروارید کم دارم

"صراط المستقیمِ" گیسوانت را به من بنْما
که من در عشق حتّی، مرجع تقلید کم دارم

مخواه امسال مثل پیش‌ترها شادمان باشم
که من امسال در تقویم هجری، عید کم دارم...


‏━━━━━━━━━━━
بدون مقصد، پایانه‌ها شبیه هم‌اند
همین که دور شوی، خانه‌ها شبیه هم‌اند

کسی شبیه تو حرف مرا نمی‌فهمد
مسلّم است که بیگانه‌ها شبیه هم‌اند

من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شده‌ایم
که بعد زلزله، ویرانه‌ها شبیه هم‌اند

به پای سوختنم اشک از چه می‌ریزی؟
به چشمِ شمع که پروانه‌ها شبیه هم‌اند

فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفته‌است که پیمانه‌ها شبیه هم‌اند؟

کسی که می‌رود، از گم‌شدن نمی‌ترسد
بدون مقصد، پایانه‌ها شبیه هم‌اند...
‏━━━━━━━━━━━