‏━━━━━━━━━━━

ز فراخنای عالم، به دو چشم ما نشستی

بنشین به جای نیکو، که عجب به‌جا نشستی


بشد از میانه حاصل، شده نقشِ غیر زایل

ز سر هوس نشستم، ز سر هوا نشستی


همه حیرتم سراپا به رخ تو از تماشا

که به دیده‌ی دل من، چو تو آشنا نشستی


درِ صلح کوبم اینک که ز در درآمدی تو

که درون دیده و دل، خوش و باصفا نشستی...

‏━━━━━━━━━━━

❏ #عجیب_مازندرانی





‏━━━━━━━━━━━

این هستِ نیست را به خدا ما نخواستیم

دنیا تمام مال شما، ما نخواستیم


تشویشِ تخت و تاج و تمنّای آب و نان

باشد برای شاه و گدا، ما نخواستیم


دلخوش به اینکه فاتح قلبم شدی مباش

اینجا کسی نیامده تا ما نخواستیم!


غم هم نشد نصیب دلِ تنگدست من

قسمت نشد... وگرنه کجا ما نخواستیم؟


زیبا و زشت، ظاهر و باطن، دروغ و راست

بازی بس است آینه‌ها! ما نخواستیم...

‏━━━━━━━━━━━



‏━━━━━━━━━━━

جای کسی همیشه در این شهر خالی است

جای کسی که چشم و چراغ اهالی است


هرچند رفته، راه درازی نرفته‌است

لحظه به لحظه آمدنش احتمالی است


پس منتظر بمان؛ چه کسی گفته عطر سیب،

بال فرشته، لحن اذانش خیالی است؟


پس این‌همه نشانه تو را می‌دهد خبر

چشم تو پاسخ جملات سؤالی است


می‌آیی و گلی به زمین هدیه می‌دهی

آغاز فصل سبز، پس از خشکسالی است


یک گل، فقط گلی که تو باشی بهارِ عشق

جایش میان این‌همه نوروز خالی است...

‏━━━━━━━━━━━

❏ #نغمه_مستشار_نظامی





‏━━━━━━━━━━━

برای لحظه‌ی آخر تو را کنار گذاشت

خدا چقدر زمین را در انتظار گذاشت


هزار سال تو را با عسل به هم آمیخت

هزار معجزه در پیکر تو کار گذاشت


از آفریدن تو، آن‌قدَر به وجد آمد

که از وجود خودش در تو یادگار گذاشت


کشید دایره‌ای حول محور تو، سپس

مسیر شعر مرا روی این مدار گذاشت


تو آمدی به زمین... آسمان گریست، خدا

برای گریه‌ی او اسم مستعار گذاشت


همان دقیقه درختانِ مرده سبز شدند

همان دقیقه که نام تو را بهار گذاشت...

‏━━━━━━━━━━━

● #محمد_رفیعی