زمستون، تن عریون باغچه چون بیابون

درختا با پاهای برهنه زیر بارون

نمیدونی تو که عاشق نبودی

چه سخته مرگ گل برای گلدون

گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه

واسه هم قصه گفتن عاشقانه

چه تلخه چه تلخه

باید تنها بمونه قلب گلدون

مثل من که بی تو

نشستم زیر بارون زمستون

زمستون

برای تو قشنگه پشت شیشه

بهاره زمستونها برای تو همیشه

تو مثل من زمستونی نداری

که باشه لحظه چشم انتظاری

گلدون خالی ندیدی

نشسته زیر بارون

گلای کاغذی داری تو گلدون

تو عاشق نبودی

ببینی تلخه روزهای جدایی

چه سخته چه سخته

بشینم بی تو با چشمای گریون

آرزو کن با من

که اگر خــواست زمســـتان برود!

گرمیِ دستِ تو اما باشد

“مــا” ی ما “مـــن” نشود

سایه ات از سرِ تنهاییِ من کم نشود!

پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی

پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی

سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،

کاش چون پاییز بودم…

♫♫ زمستون خدا سرده دمش گرم
زمینو مثل یخ کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمینو مثل یخ کرده دمش گرم
دم گرم کسی نیست توی این شهر
اون عاشقی که ولگرده دمش گرم
اون عاشقی که ولگرده دمش گرم
دوباره من غرورم رو شکستم
نخوردم چیزی اما مست مستم
خداوندا الهی نه نگه که
میشم بدتر از این کسی که هستم
میشم بدتر از این کسی که هستم
زمستون خدا هوا چه سرده
میترسم دیگه یارم بر نگرده
زمستون خدا هوا چه سرده
میترسم دیگه یارم بر نگرده
دلم دل دیگه نیست خونیه درده
ببین یارم خدا با من چه کرده
ببین یارم خدا با من چه کرده
دوباره من غرورم رو شکستم
ببین عشقش چه کاری داده دستم
خداوندا الهی نه نگه که
میشم بدتر از این کسی که هستم
میشم بدتر از این کسی که هستم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمین از غصه تب کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمین از غصه تب کرده دمش گرم
تو آیین خدا لوطی گری نیست
زمینو جون به لب کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم