دوستِ صمیمی ام
که تراژدی و اندوه و غربت را
درچشمانت می خوانم
ما مردمی هستیم که شادی را نمی دانیم!
بچه های ما تاکنون رنگین کمان ندیده اند
اینجا کشوری است
که درهای خود را بسته است
و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است!
کشوری که به کبوتر شلّیک می کند،
و به ابرها و ناقوسها.
اینجا پرنده پروایِ پریدن دارد
و شاعر
هراس از شعرخواندن!