خسته تر از صدای من گریه ی بی صدای تو
حیف که مانده پیش من خاطره ات به جای تو
رفتی و اشنای تو بی تو غریب ماند و بس
قلب شکسته اش ولی پاک و نجیب ماند و بس
طعنه به ماجرا بزن اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن دل به ستاره ها بزن
یک سره فتح می شوم با تو اگر خطر کنم
سایه ی عشق می شوم با تو اگر سفر کنم
شب شکن صد اینه یا شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
وقت غروب ارزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع می کنم ولوله ای دوباره کن
با تو چه فرق می کند زنده و مرده بودنم
کاش خج نباشم از زخم نخورده بودنم