غلامرضا بروسان

بعد از ما مثل بنفسه ها زندگی کردیم

ناچار بودیم

به درخت ها فکر کنیم

و زندگی کنار پنجره بود

کنار استین کتم

زندگی در یک قدمی بود

به خاطر تو خشمم را در بهار پنهان کردم

دستم را به نرده ها گرفتم

و از هیاهو دست کشیدم

زانو زدم

و سرم را چون دهان عطری باز کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد