زنی که گلوبند نانرج به گردن دارد و
ریحان و نعناع در باغچه
می کارد...
برای قمری ها دانه می پاشد و
با باران حرف می زند
ناخن هایش را با حنا رنگ می کند و
نه از خزان گله دارد و
نه از داغ تابستان
زمستان هایش را به بهار می بافد و
بهارهایش را به زندگی
او زنی ست که تار و پودش عاشق است و
هنوز زن های عاشق
به کتاب ها کوچ نکرده اند..