کجایی ای که عمری
در هوایت نشسته ام
زیر باران ها
هوایت که به سرم می زند
اهسته خیالت را
در اغوش می گیرم
غرق می شوم
میان خاطره و سکوت
پناه بر عشق
از این احوال دلم
که همیشه همه چیز به تو ختم می شود