ای که چون زمستانیو من دوست دارمتدستت را از من مگیربرای بالا پوش پشمیناتاز بازیهای کودکانهام مترس.همیشه آرزو داشتهامروی برف، شعر بنویسمروی برف، عاشق شومو دریابم که عاشقچگونه با آتش ِ برف میسوزد!