عادل رستمکلایی

از این برزخ تمام ناشدنی

از این تاریکی محض

از هج.م این دردهای هر شب و بی درمان 

از فریادهای  ثانیه شمار از کارافتاده ی ساعت 

و تمام لحظه هایی 

که من را با تو نمی خواهند

به یادت پناه میبرم

پناه بر یادت ای عشق جدا مانده ز من 

ای جان جدا مانده ز تن 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد