اسفند تافته یِ جدا بافته است!
نه میتوان اَنگِ سرمای زمستان را به او زد،
نه وصله یِ بی حوصلگی غروب هایِ بهار
به تنش میچسبد!!!
اسفند را باید نشست کُنجِ حیاط خلوتِ ذهن
و عشق بازی کرد با خاطرات دور اما ماندگار..
باید دل کندن آدمها در بین راه را
فراموش کرد
و گذشت و دل را از کینه ها تکاند
تا جا باز شود برای شادیهایِ نو ...
حیف است از اسفند با بی تفاوتی عبور کنید
به خودتان بیایید، تمام شده و رفته
تا یک سال دیگر...
عطرِ اسفند را مهمانِ ریههایتان کنید
عجیب بوی ناب زندگی میدهد.