تو هم مثل منی بانو ؟ ... تو هم تو چشم من خوابی؟
بگو آهسته تو گوشم ... تو هم بی تابِ بی تابی؟
دارم عاشق میشم انگار، از این راهِ به این دوری
دلم طاقت نمیاره ... بهش میگم که: مجبوری!
برای با تو بودن با غروب جاده می سازم
دل تنهای تنهامو به چشمای تو می بازم ...
ببین بانو برات دلتنگ دلتنگم ؟ ...
ببین دوری و من دلگیر دلگیرم؟
میگم حرفی رو که خشکیده رو لب هام؛
عزیزم ، نازنینم ... بی تو می میرم!
روزها یکی پس از دیگری به پایان
می رسند...
و در پی روزها
عمر من...
خسته نباشی سرنوشت....!
می بینی؟!
دست در دستان تو
تمام راه را بیراهه رفتم
شنیدم کسی میگفت:
چشمانت را ببند!
اعتماد کن...
به قیمت تمام روزهای رفته
چشم هایــم را بستم...
اعتماد کردم...!
بهای سنگینی داشت اعتماد !
روزی...
چشمانم را باز کردم؛
چیزی به نام " عشـــــق "
در راهِ همپا شدنِ با تو