غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه‌ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد
تو چه فکر می‌کنی؟
کدام یک درست گفته‌اند
من که فکر می‌کنم

 گل به راز زندگی اشاره کرده‌است
هرچه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن

 بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است

از پرتوی

ابرها مشت گره خورده‌ یک بغض ترند
که پس از صاعقه ای، سخت به خود می لرزد
و دم حادثه‌ عشق فرو می ریزد
راز سربسته دل، 
                    ناگهان می ترکد ...

و هوای دل من ابری نیست؛
بلکه بارانی ست
پیش تو مشت دلم باز شده ست
پاک دل باخته ام
مدتی ست
در دلم حادثه عشق
                        آغاز شده ست

اگر سنگ،سنگ...
اگر آدمی ،آدمی است
اگر هر کسی جز خودش نیست
اگر این همه آشکارا بدیهی است


چرا هر شب و روز، هر بار
بناچار
هزاران دلیل و سند لازم است،
که ثابت کند:
تو توئی؟


هزاران دلیل و سند،
که ثابت کند...

 

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو ، دروغ که فریبی تو. ، فریب قاصدک 1 آن ، ولی ... آخر ... ای وای راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند

... باری ، حکایتی ست حتی شنیده ام بارانی آمده ست و به راه اوفتاده سیل هر جا که مرز بوده و خط ،‌پاک شسته است چندان که شهربند قرقها شکسته است و همچنین شنیده ام آنجا باران بال و پر می بارد از هوا دیگر بنای هیچ پلی بر خیال نیست کوته شده ست فاصله ی دست و آرزو حتی نجیب بودن و ماندن ، محال نیست بیدار راستین شده خواب فسانه ها مرغ سعادتی که در افسانه می پرید هر سو زند صلا کای هر کئی ! بیا زنبیل خویش پر کن ، از آنچت آرزوست و همچنین شنیده ام آنجا
چی ؟ لبخند می زنی ؟
من روستاییم ، نفسم پاک و راستین باور نمی کنم که تو باور نمی کنی آری ، حکایتی ست شهری چنین که گفتی ، الحق که ایتی ست اما من خواب دیده ام تو خواب دیده ای او خواب دیده است ما خواب دی...ـ
بس است