طاقت بیار طاقت بیار تو این روزهای انتظار
طاقت بیار طاقت بیار تو سردی شب های تار
طاقت بیار رو قلب تو به دست تنهایی نده
فانوس چشماتو ببند به این شب های غم زده
روزهای خوبو جا نزار تو سختی های روزگار
به خاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار

طاقت بیار تو این روزهای انتظار
طاقت بیار تو سردی شب های تار

زمزمه ی رسیدنت پشت سکوت جاده ها
چندتا قدم مونده فقط به خاطر خدا بیا
خسته ای کوله بارتو روی شونه های من بزار
راه زیادی اومدیم طاقت بیار طاقت بیار
نگو شکستی نگو بریدی منم مثل تو دلم گرفته
باید بمونی طاقت بیاری تو روزگاری که غم گرفته


تمام دنیایم 

تمام خواستنم 

تمام عشقم 

با سکوت گذشت 

در برابر تو سکوت نمی کنم 

فریاد می زنم 

تا آخر دنیا دوستت دارم...

کارسختی ست عاشق کسی بمانی 

که کنارت نیست

فاصله...

اما وقتی پر از خیال با او بگذرانی لحظه هایت را

عاشقی ساده ترین کار دنیا می شود

 وقتی به خودم قول می دهم 

خوش قول ترین مرد دنیایم

من امشب تو را به خودم قول دادم

حتی یک روز به پایان عمرم!

مرا جانانه در آغوش بگیر

موهایم را با آن دست های نازنینت نوازش کن

و سرم را چون نوزادی دو ماهه

روی سینه ات بگذار

می خواهم تمام عمر

نفسم از جای گرم بلند شود


هزار سال هم بگذرد

نگاهت،

غافلگیرم می کند

تو در هر لحظه

هزار اتفاقی

 

پاداش تمام صبوری هایم

تویی که گاهی فاصله این بوسه

تا آن دیدارت،

آنقدر زیاد است

که من باز هم دست و پایم را گم کنم

و خیال کنم که اولین بار است

و این تمام زیبایی عشق است

 

بودنت برای من،

معجزه نیست

اما این که گاهی

به موازات خواستنم،

آغوش می گشایی

و حضور من در حافظه ی عاشقانه ات؛

جان می گیرد

اعجاز واپسین است.

 

همیشه یک گام فاصله

یا هاله ای از غرور و ابهام؛

یا حتی دیوارهایی که برداشتنی نیست

کاری می کند

که تو در هر لحظه

هزار اتفاق باشی

 

مگر می شود

تو را دید

و به معجزه، ایمان نداشت!؟