از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کن
چرخی بزن دور و بَرَم،قدری برایم ناز کن

بنشین کنارم،خسته ام!دستی بکش بر گونه ام
میلِ شدیدِ بوسه را،پنهان چرا؟ابراز کن

دلسرد و بی انگیزه ام،شوری به پا کن در دلم
سرمایِ تبریزِ مرا،شَر جی تر از اهواز کن

تن خسته از تکرار شب، ای مرغ زیبای سَحَر
بر شاخه ی خشکیده ام،چَه چَه بزن،آواز کن!

یا خاک پایت میشوم ،مستانه بر خاکم برقص
یا آسمانت میشوم،در وسعتم پرواز کن

اصلا چرا فَک میزنم؟! این ریش و قیچی دست تو
من تحت فرمانم فقط،آهنگ خوبی ساز کن

سجاده ام این دفتر و، راز و نیازم این غزل
در شعر بی آرایه ام، تا میشود ایجاز کن

من حرفهایم را زدم،تصمیم آخر با خودت
یا نا امیدم کن برو،یا قصه ای آغاز کنذذ

باد ،عطرت را می آورد،

آب ،صدایت را

آتش ، گرمایت را

خاک ،رد پایت را ؛

ببین چطور

کائنات 

برای مجنون کردنم

همدست شده اند...!

عشق , یک چیزِ قشنگیست , خرابش نکنیم
معنی اش رنگ و ریا نیست , خرابش نکنیم

هرکسی صاحب زر گشت , که او قارون نیست
هر کسی رفت به میخانه , خرابش نکنیم

هرکسی خواند مناجات , که او مؤمن نیست
هرکسی ترکِ نمازِ شب و حج کرد , خرابش نکنیم
 
هرکسی ریش تراشید و کراوات بزد , غربی نیست
هرکسی دورشداز مسجدو محراب , خرابش نکنیم

عشق یعنی , همه جا با همه کس , انسان باش
عشق مفهوم عجیبیست ,خرابش نکنیم


ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭ ﺷﺒﯽ ﺑﺎ ﺧﻠﻮﺗﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﻨﻢ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺴﺮﺩﯼ ﺍﺕ ﻣﯿﻞ ﺗﻮﺭﺍ ﺭﻏﺒﺖ ﮐﻨﻢ
ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﭼﺸﻢ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻢ ﺷﻮﯼ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺷﺘﯿﺎﻕ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺩﻝ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﭘﺸﺘﻢ ﺯﻧﯽ
ﺗﺎ ﺷﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﻡ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﻟﺬﺕ ﮐﻨﻢ
ﮐﻨﺞ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﺎ ﮐﻨﻢ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ
ﺯﯾﺮﮐﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﺕ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻨﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺮﻫﻢ ﺣﺲ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﺷﻮﯼ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻨﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻨﻢ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺣﺎﺿﺮﻡ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﻬﺮ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﻢ

دیوار احساس من را،

همه…

کوتاه می پندارند ،

اما چه می دانند ،

در پس این دیوار کوتاه ،

زمینش عمق فراوان دارد...