دریاست دو چشمانت

آرام تر از آبی است

آن ساحل زیبایش

از بوسه موچ خالیست

کاش قایق دل روزی

با میل و تمنایش

یک روزنه می جوئید

برآبی آن دریا

بر موج سوار می گشت

تا بر لب آن دریا

یک لحطه زند بوسه

آن ساحل زیبا را

شیر وشکر نه شام هم نه قهوه لطفا

قلیان پشت بام هم نه قهوه لطفا

بدجور تلخم این غزل طاقت ندارد

این واژه های خام هم نه قوه لطفا

بی شیر آقا بی شکر بی قند بی عشق

نه مثل من ناکام هم نه قهوه لطفا

خانم شما خوبید؟آرامید ؟من ؟ ها...

تلخم فقط. ارام هم نه قهوه لطفا

آقا کمی موزیک هم با خود بیاورید

آرام نه سرسام هم نه قهوه  لطفا

خانم شما خوبید؟ نه من خوب خوبم

درگیر با اوهام هم نه قهوه لطفا

دلگیرم و دلتنگ اما گله اصلا

از عشق نا فرحام هم نه قهوه لطفا

آقا فقط قرص مرا از توی کیس...نه!

آمیرازولام هم نه قهوه لطفا

 

 

روزی که فکر کردی یک چیزی رو از ته دل دوست داری < هیچ وقت ولش نکن< ممکنه دوباره تکرار نشه<باید ده پونزده سال بگذره تا بفهمی  که همون یکبار بوده که حالت دیگه خوب نمیشه عشق یعنی حالت خوب باشه

دلم یک جای دنج می خواهد

آرام و بی تنش 

جایی باید باشد غیر از کنج تنهایی

تا ادم انجا آرام بگیرد

مثلا آغوش تو

تمام دنیا  در آغوشتخلاصه شده

کودکانه 

پناه میبرم به آغوش دنیا