حمید مصدق

گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت

یادگار ان تواند

رفته ای اینک و هرسبزه و سنگ

در تمام در و دشت

سوگواران تواند

در دلم ارزوی امدنت می میرد 

رفته ای اینک اما باز بر می گردی؟

چه تمنای محالی دارم

خنده ام می گیرد