اما بهار من تویی

من‌ننگرم در دیگری....

امروز هوا دوباره حس قشنگی داره
نم نم عشق و مستی از آسمون میباره
تولدت مبارک ای گل گلدون من
هزار سال زنده باشی ، بسته به تو جون من

*****
جهان برای منبا میلاد تو آغاز شدهو برگهای تقویم تنهادیوارهایی فرضی استکه فاصله را یادآوری می‌کنندتا باور کنیم بی آغوش

حسنا میرصنم


کاش این بهار
از هر درخت
آلوچه ی خنده های تو سبز شود
بعد من
این اسفند را دود که نه
مدام بوس کنم
تا چشم بخورم
تا چشم خدا به من بخورد و ببیند
مثل کودکی کم طاقت
چطور بی تاب چیدن توام ...
.

تا چشم خدا به من بخورد و ببیند تو تنهااا
وسوسه ی هزار باغ آلوچه ای در من ....




نرگس صرافیان

زندگی فارغ ار احساس

چو باغی ست که بی اب شده

زندگی بی نظر عشق ؛

چونان برکه ی نابی ست 

که مرداب شده

اندگی باید زیست

ریستن با همه احساس و طراوت

زیستن با همه شوق...

زندگی، شوق درختان زمستان زده ای هست

به آغوش بهار

که امید است به لبخند

.و به اغوش

و به دستان گره کرده ی یار...

معین دهاز

کو  تا بهار! 

من اخرین برگم ..

نگاهم دارم