زخمی اگر بر قلب بنشیند،

تو، نه می توانی زخم را از قلبت واکنی،

نه می توانی قلبت را دور بیاندازی!

"زخم" تکه ای از "قلبِ" توست،

زخم

و قلبت

یکی هستند!

گلی را که دیروز
به دیدار من هدیه آوردی ای دوست
دور از رخ نازنین تو
امروز پژمرد
همه لطف و زیبایی اش را
که حسرت به روی تو می خورد و
هوش از سر ما به تاراج می برد
گرمای شب برد .
صفای تو اما ، گلی پایدار است
بهشتی همیشه بهار است
گل مهر تو در دل و جان
گل بی خزان
گل، تا که من زنده ام ماندگار است.


محبوب من
از دوست داشتنم می ترسد
از داشتنم می ترسد
از نداشتنم هم می ترسد!
با این همه اما
مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست
وطنش بودم اگر
به خاطر من می جنگید
و مادرش اگر
بخاطر من جان  ...
من اما
هیچ کسش نیستم
من
هیچ کسش هستم!

ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی ،

چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی ،

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی ،

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
دلها همه گوش ،
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی ،

خلق را گرچه وفا نیست
ولیکن گل من ؛
نه گمان دار که رفتی و
فراموش شدی ...!


آیندمون آینده ای روشن
حرف جدایی رو نزن با من
فردای خوبی پیش رومونه،
دنیا به رفتار تو مدیونه
حالا که خوبیت عاشقم کرده
این عاشقِ دورِ تو میگرده
از هرکس و هرچیز بهتر باش
با من از این هم مهربون تر باش
تـــــــــــــــرکــــــــــم نکـــــــــــــن
من بی تو بیمارم،دیونه وار دوست دارم
من پیشتم، تنهات نمیزارم
تا با منی هیشکی نمی تونه
قلب تورو از غم بلرزونه
تا با منی پشت سرت کوهه
روزای تو بی درد و اندوهه
هرچی که تو دستامه می بخشم
دنیای من شعرامه می بخشم
می بخشم از عمرم به تو حتی
وقتی نباشی میرم از دنیا