ﺷﺐ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪ ﻏﻢ

‫اﺷـﻚ ﻣـﻦ ﻣﻴـﺸـﻪ ﺳـﺘـﺎره

‫ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﻪ اﺑﺮا ﻣﻴﺪم

‫آﺳـﻤـﻮن ﺑـﺎرون ﻣـﻴﺒﺎره

‫ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ آخ ﻛﻪ دﻳﮕﻪ ﻓﺮﻧﮕﻴﺲ

‫ﻋـﺸـﻖ ﺗـﻮ داﻏـﻮﻧـﻢ ﻛـﺮد

‫ﺑﻪ ﻛﻲ ﺑﮕﻢ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎت

‫ﺗﻮ ﻏـﺼﻪ زﻧـﺪوﻧﻢ ﻛـﺮد

‫دﻟـﻢ ﺷـﺪه دﻳـﻮوﻧـﻪ

‫ﺧﺪا ﺧﻮدش ﻣﻴﺪوﻧﻪ

‫ﻛﻮﭼﻪ دﻟﺶ ﻣﻴـﮕﻴﺮه ﺳﻜﻮﺗﺸﻮ ﻣﻴﺸﻜﻮﻧﻪ

‫ﭘﻨﺠﺮه ﻫﺎ ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ

‫ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ آخ ﻛﻪ دﻳﮕﻪ ﻓﺮﻧﮕﻴﺲ

‫ﻋـﺸـﻖ ﺗـﻮ داﻏـﻮﻧـﻢ ﻛـﺮد

‫ﺑﻪ ﻛﻲ ﺑﮕﻢ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎت

‫ﺗﻮ ﻏـﺼﻪ زﻧـﺪوﻧﻢ ﻛـﺮد

‫دﻟـﻢ ﺷـﺪه دﻳـﻮوﻧـﻪ

‫ﺧﺪا ﺧﻮدش ﻣﻴﺪوﻧﻪ

‫ﻛﻮﭼﻪ دﻟﺶ ﻣﻴـﮕﻴﺮه ﺳﻜﻮﺗﺸﻮ ﻣﻴﺸﻜﻮﻧﻪ

‫ﭘﻨﺠﺮه ﻫﺎ ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ

‫ﻣـﻦ روی ﻫـﺮ دﻳـﻮار ﻏﻤﮕﻴﻦ

‫اﺳﻤﺘﻮ ﺑﺎ اﺷﻚ ﻣﻲﺷﻮﻧﻢ

‫ﻣﻦ ﺗﻮی ﻫﺮ ﻛﻮﭼﻪی ﺧﺎﻣﻮش

‫دﻳـﻮوﻧـﻪای ﺑﻲ آﺷﻴﻮﻧﻢ

‫ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ آخ ﻛﻪ دﻳﮕﻪ ﻓﺮﻧﮕﻴﺲ

‫ﻋـﺸـﻖ ﺗـﻮ داﻏـﻮﻧـﻢ ﻛـﺮد

‫ﺑﻪ ﻛﻲ ﺑﮕﻢ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎت

‫ﺗﻮ ﻏـﺼﻪ زﻧـﺪوﻧﻢ ﻛـﺮد

‫دﻟـﻢ ﺷـﺪه دﻳـﻮوﻧـﻪ

‫ﺧﺪا ﺧﻮدش ﻣﻴﺪوﻧﻪ

‫ﻛﻮﭼﻪ دﻟﺶ ﻣﻴـﮕﻴﺮه ﺳﻜﻮﺗﺸﻮ ﻣﻴﺸﻜﻮﻧﻪ

‫ﭘﻨﺠﺮه ﻫﺎ ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ

‫ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ

‫ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ

‫ﻣﻴﮕﻦ ﻛﻲ ﺑﺎز ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ


آسمون قشنگه وقتی لبات میخنده

ماه که تو رو می بینه دل به نگات می بنده

تو نگات قشنگه تو نگات قشنگه

شبا وقتی خوابی یه آسمون ستاره

هواتو خیلی داره یه دونه فرشته

بالا سرت بیداره هواتو خیلی داره

مراقب خودت باش نذار دلم رو تنهاش

نری تنهام بذاری بگی دوسم نداری

بری و کم بیاری 

مراقب خودت باش نذار دلم رو تنهاش

نری تنهام بذاری بگی دوسم نداری

بری و کم بیاری 

تو رو یه دنیا تا دنیا دنیا باشه دوست دارم

تا تو که هستی هرچی که با تو باشه دوستش دارم

عزیز قلبم دنیا با تو قشنگ ترین بهاره

هیچکی مثل من یه مهربونی مثل تو نداره

مراقب خودت باش نذار دلم رو تنهاش

نری تنهام بذاری بگی دوسم نداری

بری و کم بیاری 

مراقب خودت باش نذار دلم رو تنهاش

نری تنهام بذاری بگی دوسم نداری

بری و کم بیاری 

آسمون قشنگه وقتی لبات میخنده

ماه که تو رو می بینه دل به نگات می بنده

تو نگات قشنگه تو نگات قشنگه

شبا وقتی خوابی یه آسمون ستاره

هواتو خیلی داره یه دونه فرشته

بالا سرت بیداره هواتو خیلی داره


عشق یعنی لحظه های خیلی خاص

که خدا هم فکر ماس

همه ی دنیا اینجاس

یه شروع یه نگاه لب بوم بی صداس

عشق یعنی دوتا احساس بی تاب

به قشنگیه یه خواب

دو نفر توی یه قاب

یه نگاه تو چشا، دل من تورو خاص

هرچی میگم همه حرفای دلمه

عاشقتم حالا برو بگو به همه

بگو یه حس عجیبی تو دلمه

مثه یه تب توی تنمه

هرچی میگم همه حرفای دلمه

عاشقتم حالا برو بگو به همه

بگو یه حس عجیبی تو دلمه

مثه یه تب توی تنمه


حرف‌هایی هست‌ برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی‌گوییم.. 
و حرف‌هایی هست برای نگفتن، حرف‌هایی که هرگز‌ سر‌ به ابتذال گفتن فرود نمی‌آورند. 
حرف‌های شگفت، زیبا و اهورایی همین‌هایند و سرمایه ماورایی هرکس به اندازه حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد، 

حرف‌های بی‌تاب و طاقت‌فرسا، که هم‌چون زبانه‌های بی‌قرار آتش‌اند و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیده‌اند؛ 
کلماتی که پاره‌های بودن آدمی‌اند. 
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند، اگر یافتند، یافته می‌شوند و در صمیم وجدان او آرام می‌گیرند.. 
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند.. 
و اگر او را گم کردند، روح را از درون به‌ آتش می‌کشند و دمادم، حریق‌های دهشتناک عذاب بر می‌افروزند.

من همان شبان عاشقم 
سینه چاک و ساکت و غریب 
بی‌تکلف و رها 
در خراب دشتهای دور 

در پی تو می‌دوم 
ساده و صبور 
یک سبد ستاره چیده‌ام برای تو 
یک سبد ستاره 
کوزه ای پرآب 
دسته‌ای گل از نگاه آفتاب 

یک عبا برای شانه‌های مهربان تو 
در شبان سرد 
چاروقی برای گامهای پرتوان تو 
در هجوم درد

من همان بلال الکنم 
در تلفط تو ناتوان 
آه از عتاب!