افشین یداللهی


دلم
به عظمت باران
برایت دلتنگی می‌کند!
امروز
عجیب
بی تو میمیرم ...!





کسی تولد مرا به خاطرم می اورد

برای خاک قلب من گل و شکوفه می خرد

کمی بزرگ می شوم ، تنم جوانه می زند

فقط یواشکی دلم تو را بهانه می کند

اگر چه با سرود و شعر دلم پر از چکاوک است

خودت بگو، بدون تو تولدم مبارک است

امید صباغ نو

فرقی نمی کند که کجا متولد شده باشی

مهم این است که آمده ای 

تا قصه ی ناسروده ای را بسرایی

در ناکجا آیاد این کویر بی نشان 

مهم این است که خودت باشی

قصه ات را شبیه خودت 

شبیه زیباترین غزل جهان بنویس


الناز امیدی

مرا ببوس

ان گونه که باران دشت را می بوسد

و آتش علفزار را

مرا زنده کن ، بمیران 

که اگر نبوسی ام میمیرم

که اگر ببوسی ام میمیرم

و در کشاکش مرگ و زندگی 

انچه پیروز است

لب های پر خون توست

مژگان یوربور


باز از کجایِ این شهر
رد شدی که باد عطرَت را
انداخته به جانم، که دیوانه شدم...